سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه عبرت اندوزد، بینا شود و آنکه بینا شود، دریابد و آنکه دریابد، بداند . [امام علی علیه السلام]
سلطان عشق، درخزان عشق ....
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 14605
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
سلطان عشق، درخزان عشق ....
مجید
پسری ازدیارعشق که دلی مهربون داره ولی یارنامهربون. دلم خیلی سادست ولی این خریدارنداره

........... لوگوی خودم ...........
سلطان عشق، درخزان عشق ....
............. بایگانی.............
زمستان 1384

........... دوستان من ...........
وسوسه ی عقل
قربانی عشق
نیلوفرآبی
تا ابد من وتو ...
بهروز خفن

......... لوگوی دوستان من .........


............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • نیرنگ روزگار...

  • نویسنده : مجید:: 84/10/11:: 4:25 عصر

     

     

     یه روزدیدم یه بلبلی، اومد تــــــو باغچه ی خــــــــونم * چهچهی زد اومد نشــست کـــنارگلـــــبرگ دلـــــم

    تکون تکونی خورد وبـــــعد رفت و اومد بازتـو دلــــم * دیدم با گلبرگم می گفت: میخوام تورو با خوب وبد

    صادق وبی ریـــــــا بگم، می خوام تورو، دوستت دارم * باورنمی کنی چــــــرا، قد خدا دوســــــتت دارم

    گلبرگ پاک و خوش خیال، فکرکرد عوض شده زمون * گذشت وچند روزبعد ازاون، رفتم بپرسم حالشون

    دیدم گلــــــــم پژمرده بود، بیچاره رنگــــــش رفته بود * زود فــــــــهمیدم که بلبله آرزوهاشو بــــــرده بود

    گل رنگ بلبل رومی دید، دروغ و نیرنگـــــش ندید * تا گل قشنگ بود اون نشست، ازش که خسته شد پرید

     


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ